تعداد بازدید : 2021
تعداد نوشته ها : 3
تعداد نظرات : 0
بسم الله الرحمن الرحیماهمیت خاورمیانهخاورمیانه محل تقاطع ۲ دریا و ۳ قاره بزرگ و زادگاه پیامبران و قهرمانان از دوران باستان تاکنون است که همواره طمع جهانگشایان را برانگیخته است. اما در دوران معاصر علاوه بر جاذبه های سنتی این فضای لایتناهی، ثروت افسانه ای آن (نفت) نیز بر میزان رقابت ها بر سر این قطعه از خاک دنیا افزوده است. گام نخست در مسیر مطرح شدن اهمیت خاورمیانه را «فردینان دولسپس» فرانسوی با حفر کانال سوئز در سال ۱۹۸۶ میلادی برداشت، بدین ترتیب که او یک قطعه از بزرگراه وصول به هندوستان (بزرگترین مستعمره امپراتوری بریتانیای کبیر) را گشود و گام دوم را «ویلیام ناکس دارسی» برداشت که در سال ۱۹۰۸ میلادی برای نخستین بار نفت را از دل خاک ایران بیرون کشید و این منطقه را از آن زمان تاکنون به میدان رقابت دولت های بزرگ تبدیل کرد. اما جنگ جهانی اول که به سلطه امپراتوری عثمانی (ترکیه امروزی) بر خاورمیانه پایان داد، بیشتر به نفع انگلستان تمام شد و نبردی که در جنگ جهانی دوم در این منطقه (خاورمیانه) روی داد نیز نتیجه اش برای پیروزی متفقین به اندازه نبرد بریتانیا (حمله هیتلر به انگلیس) سرنوشت ساز بود. حکومت اتلی (نخست وزیر وقت انگلیس بعد از جنگ دوم جهانی) گمان می کرد که به دنبال از دست دادن هندوستان (بزرگترین مستعمره امپراتوری بریتانیا)می توان به جای آن امپراتوری دیگری در خاورمیانه به وجود آورد که همچنان به حاکمیت بلامنازع لیره استرلینگ لندن در جهان ادامه دهد.
در حقیقت انگلستان همان طور که با کشف هندوستان و ارتزاق از آن به بزرگترین قدرت استعماری جهان بدل شد، با کشف نفت در خاورمیانه و اهمیت ژئواستراتژیک آن توجه جهانی را به این منطقه راهبردی نیز معطوف ساخت. بدین سبب نام خاورمیانه همواره با نام انگلیس و سابقه دیرین این کشور در سلطه و غارت منابع و تجزیه کشورها و جنگ های تجاوزکارانه علیه کشورهای اسلامی در سراسر خاورمیانه مترادف شد.به عبارت دیگر تسلط بیش از یک قرن انگلیس (۱۹۸۰-۱۸۸۰ میلادی) بر خاورمیانه و خلیج فارس در تحکیم سلطه بین المللی نظام امپریالیسم جهانی نقش بسیار اساسی و استراتژیک دارا است. «ل.اس.امری» نظریه پرداز انگلیسی در دهه ۶۰ میلادی می نویسد: «در مدتی بیش از یک قرن بریتانیای کبیر در آب های خلیج فارس تنها قدرت منطقه بوده است و اگر این راه دریایی برای بازرگانان جهان بازنگه داشته شده است، همه مدیون تلاش و کوشش های دولت بریتانیا است، ما نه تنها برای خود، بلکه برای مجموع ملت ها به این کار دست زده ایم. امپراتوری بریتانیا پیوسته روی مردمی حساب می کند که تکالیف خود را درست به جای می آورند. اما واقعیت آن است که خاورمیانه بخشی از اهمیت خود را همواره در سیاست جهانی مدیون موقعیت جغرافیایی خود به عنوان پلی بین دریای مدیترانه و اقیانوس هند دارا بوده است. از این نگاه، وجود مناطق مهمی چون «کانال سوئز]،دریای سرخ» و «خلیج فارس» موقعیتی بی همتا به خاورمیانه بخشیده اند. به علاوه راه مستقیم روسیه به اقیانوس هند و دریای مدیترانه فقط از این منطقه می گذرد و بالاخره خاورمیانه قسمتی از راه اروپا به هندوستان، آسیای جنوب شرقی و آسیای دور را تشکیل می دهد. در اصل خاورمیانه به سبب نقش استراتژیک آن و سپس پیدایش نفت و همچنین قرار گرفتن در مجاورت بزرگترین مستعمره انگلیس یعنی هندوستان که منابع عظیم تولید ثروت برای امپراتوری بریتانیا را شکل می داد، دو پایه محوری در اقتدار جهانی انگلیس را تا قبل از جنگ جهانی دوم به وجود آورد.در سال ۱۸۸۵ میلادی مورخ انگلیسی، «ار.سی.لی»با اشاره به اهمیت خاورمیانه و موقعیت استراتژیک آن برای حفظ هندوستان می نویسد: «وظیفه به ما حکم می کند که هر جنبشی را در ترکیه، هر نوع تحول جدیدی در مصر و هر اتفاقی را در ایران و یا در افغانستان با هوشیاری فوق العاده بنگریم، زیرا ما صاحب کشور هندوستان هستیم. به همین علت ما دارای موقعیت مهمی در سیستم قدرت های آسیایی بوده و نسبت به اوضاع و احوال کشورهایی که در مسیر راه ما از اروپا به هندوستان قرار گرفته اند، دارای حساسیت مخصوص و بسیار قوی هستیم.چندی بعد «لرد کرزن» سیاستمدار مشهور انگلیسی و وزیر خارجه اسبق بریتانیا می نویسد: ... ترکستان، افغانستان صفحه شطرنجی هستند که بر روی آن بازی دست یافتن و سیادت بر جهان انجام می شود... به همین جهت آینده انگلستان در اروپا تعیین نمی شود، بلکه در قاره ای انجام می شود (آسیا ـ خاورمیانه) که قسمت اعظم مهاجران ما از آنجا آمده اند، در حقیقت بدون هندوستان، امپراتوری جهانی انگلستان نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد و در تصرف داشتن هندوستان (بزرگترین مستعمره انگلیس)پایه و اساس قدرت و برتری در نیم کره شرقی جهان است.
دسته ها :
شنبه بیست و سوم 6 1387